چیزناشناختهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال اخته، مجهولات، زمانباستان، راز، معما، بینامی بشقابپرنده، یوفو
نامعینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال معین، غیرقطعی، نامعلوم، مجهول، ناشناخته، گمنام، ناشناس ناامن، خطرناک
ناشناسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، ناشناخته، شناختهنشده، مجهولالهویه، بینام بینامونشان، گمنام نامحرم، بیگانه، غریبه، خارجی، رانده
عدم صراحت کلامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه راحت کلام، ایهام، تعقید، پوشیدگی، پوشیدگی کلام، مجهول بودن، نارسایی، ناگویایی، ابهام، غیرقابلدرک بودن تجرید، انتزاع ◄
کافی نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کافی نبودن، کم آوردن، کم داشتن، مجهز نبودن، نیاز داشتن کم بودن، تکافو نکردن کم آوردن، باکمبود مواجهشدن، کفگیر بهتهِ دیگ خوردن، بهروغنسوزی