متقلبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط د، غاصب، رباینده، چاخان، هوچی، شارلاتان، عضو حزب باد، آدم پستفطرت [صورت صفتی:] متظاهر، شرور، فاسد
یعنی [مثال]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم مثال]، [برای مشخص کردنمورد]، بهزبان خلاصه، بهعنوان مثال، مثلاً بالجمله ≠ یعنی [توضیح معنا]
تولید مثلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت لید مثل، تناسل، تکثیر، جفتگیری، لقاح، انعقاد نطفه، باروری هماغوشی، جماع▼، عشقورزی زایش، توالد، زادوولد رستاخیز، بازآفرینی القاح گردافشانی
یعنی [مثال]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم مثال]، [برای مشخص کردنمورد]، بهزبان خلاصه، بهعنوان مثال، مثلاً بالجمله ≠ یعنی [توضیح معنا]
تولید مثلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت لید مثل، تناسل، تکثیر، جفتگیری، لقاح، انعقاد نطفه، باروری هماغوشی، جماع▼، عشقورزی زایش، توالد، زادوولد رستاخیز، بازآفرینی القاح گردافشانی
نادرستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، متقلب، بدجنس، بیوجدان، خاطی، ناشایسته، نارو، نانجیب، فرصتطلب، شرور، دورو پدرسوخته، جلب ناسره، اشتباه، دارای مفهوم نادرست: [نادرستدو معنی دار