متوالیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، مسلسل، مرتب، متعاقب، بعدی▲ دنبالهدار، ادامهدار، پشتدار، سریال پیاپی، پیدرپی، یکبند، پشتسرهم، مداوم، پیوسته، متداوم همبسته
آمادۀکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کار، حاضر بهخدمت، مأمور، مسئول، اعزامی، عهدهدار، متعهد، متقبل، متکفل، متولی، مسئولیتپذیر متهور، پیشقدم ماجراجو
مالک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی لک کردن صلح کردن، بخشیدن، دادن سهم دادن، تخصیص دادن، واگذار کردن، بهارث گذاشتن جهیز دادن وقف کردن، نذر کردن برکت دادن متولی (نایب) کردن، گم
نیکوکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ر، صاحب کرم، احسانکننده، انساندوست، حاتم طائی، خیّر، خیرخواه، بخشنده، متولی امور خیریه، انفاقکننده، شخص دهنده فرشتۀ نگهبان، حامی، محا