متنوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ندگونه، چندجوره، جوراجور، جورواجور، قدونیمقد، رنگارنگ، چندلا، ناهمگن، مختلف، گوناگون، دگرگونه، متفاوت همواره متغیر، متلون، دمدمی مختلف، متعدد مستثنی
مصنوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، ساختهشده، زاییده، آفریده، خلقشده، مخلوق، پدیدآمده، آورده، برآورده، موجود اختراعی، ابداعی، ابتکاری صنعتی ساختِ، تولیدِ صفات ساختمان
ممنوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) قدغن، مسدود، غیرمجاز، حرام، غیرقانونی موقوف منعشده، محدودشده، دستوپابسته، زندانی، کتبسته، دستتنها، خسته بارشده
ممنوعیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص ت، قدغن، منعشدگی، جلوگیری، انحصار، محرومیت، تحدید، منع، تحریم، نهی، نهیازمنکر تحریم، تحریم اقتصادی، بایکوت انحصار دولتی تخصیص قُرُ
رابطۀ جنسی ممنوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ممنوع، زنا، خیانت، زنای محصنه، زنای بامحارم، لواط، امردبازی، بچهبازی، همجنسبازی، هموسکسوالیسم
گوناگونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، متنوع، مختلف، جورواجور، قدونیمقد، الوان، رنگین، رنگارنگ▼، ملون، متلون، نقشونگاردار، مزیّن رنگینکمان بوقلمونصفت، متلون، دمدمی
درهمبرهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت هم، قاطی پاطی، شیرتوشیر، قاراشمیش، وصله پینه، گوناگون متنوع، گوناگون، متفرقه، درهم، نامشخص
بیارتباطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ] بیارتباط، منفرد، تنها بیطرف، بیتفاوت اختصاصی، خاص بیگانه، خارجی، بیرونی [مجرد] نابهجا، نابههنگام ناسازگار، متفاوت، نابرابر ناهمگن، متنوع متج
متفاوتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه فاوت، متباین، بیشباهت، نامشابه، سوا، جدا، تطبیقناپذیر ابتکاری، نامقلد، نوآور مرکب، ناهمگن جوراجور، متنوع منحرف ناسازگار ناجور، نابرابر مغایر تک،
ناهمگنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ت] ناهمگن، نامتجانس متغیر، همواره متغیر بیشکل، بههمریخته، آشفته زبر بیشباهت، متفاوت، نامشابه جوراجور، متنوع ناسازگار، تطبیقناپذیر بیقاعده، غی