مناظرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ، بحث، جدل، آنالیز، پرسش جروبحث، مجادله، اصطکاک، مشاجره، جدال، کلنجار، مناقشه دیالکتیک دیالوگ، گفتمان تز، قضیه، مسئله، لِم، فرضیه، تئوری،
مناظرهکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ننده، منطق‌دان، روش‌شناس، منطقی، استدلالی، طلبه، فیلسوف
متأثرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ذ، انگیخته، تحریک‌شده، هیجان‌زده، قابل تحریک، بیدارشده، تکان‌خورده، بیدار، آگاه، سربرداشته، هشیار، مست
شبیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه شبیه، مشابه، مانند، همانند، قابل قیاس مترادف، مرادف، هم‌معنا، متداعی [◄ معنایی 514] متحدالشکل، متشابه، متناظر، معادل همتا، همطراز خویشاوند تقریبی،
هندسهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ندسۀ اقلیدسی، هندسۀ فضایی، نقطه، خط، صفحه، فضا متوازی، متنافر اصل، قضیه ◄ مناظره مهندس هندسۀ تحلیلی (ترسیمی، رقومی، مسطحه، غیراقلیدس
اصل موضوعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ه، اصل موضوع، اصول، مبادی، مقدمات، فرض، فرضیه، قضیه مناظره اصل اقلیدس، اصل متعارفی، اصل مسلم قانون، فرمول
ناسازگاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه سازگاری، اصطکاک، تعارض، مخالفت، ضدیت، عدم توافق، نظر مخالف عصیان، عدم تطبیق جدل، مناظره، مشاجره، مناقشه، برخورد، جدال، جنگ اختلاف، تفاوت، مغایرت، ا