متمایزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ز، مشخص، معین، ذاتی ویژه، ممتاز، حسابی تعیین کننده، تمیز دهنده، مشخصه، ممتازه قاطع
متمادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] متمادی، بلندمدت، درازمدت سابقهدار، دیرینه، دیرین، قدیمی، کهنه، ریشهدار مادامالعمر، برای تمام عمر فرسایشی، بیامان، کشدار▼ بادوام، پردوام، مقاوم
متمایلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت فت] متمایل موجب، منجربه، مایل منسوب، وابسته، بسته معطوف، متوجه مشروط (مفاد)
معماریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ی، مهندسی، آرشیتکتی، مهندسیساز کلاسیک، رومی بنایی، بساز و بفروشی
متمادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] متمادی، بلندمدت، درازمدت سابقهدار، دیرینه، دیرین، قدیمی، کهنه، ریشهدار مادامالعمر، برای تمام عمر فرسایشی، بیامان، کشدار▼ بادوام، پردوام، مقاوم
متمایلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت فت] متمایل موجب، منجربه، مایل منسوب، وابسته، بسته معطوف، متوجه مشروط (مفاد)
مستعدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت مستعد، متمایل، پذیرا، دستخوش، تأثیرپذیر دراختیار، آماده نهانی، ذخیره، پنهانی، نهفته، مخفی، ناپیدا مایهدار، توانا تابع خطرناک آسیبپذیر
واضحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی شن، متمایز، مشخص، نپوشیده، چشمگیر، جلوهگر، برجسته، قابل تمیز، بارز، نمایان شناخته، معلومالحال
نامشابهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ] نامشابه، متفاوت، متمایز ناجور، نابرابر ابتکاری، نوآور بیبدیل، متجدد