مالکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی مالک، صاحب▼، آقا، دارا صاحبخانه، موجر، خردهمالک، اجارهدار منعم، ثروتمند ساکن، مقیم، مستأجر، متصرف، صاحب نسق
ملکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ات، اموال، املاک، پلاک، پلاک ثبتی، عرصه، زمین، [ قطعۀ زمین▼]، اعیان ساختمان، ویلا، آپارتمان، بُرج ◄ خانه (مادی) ملکاستیجاری ارزش اموال، ثروت
مالک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی لک کردن صلح کردن، بخشیدن، دادن سهم دادن، تخصیص دادن، واگذار کردن، بهارث گذاشتن جهیز دادن وقف کردن، نذر کردن برکت دادن متولی (نایب) کردن، گم
ظریف سخن گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] ظریف سخن گفتن، هجو کردن، حاضر جواب بودن شوخی (مزاح) کردن، جوک گفتن، سرگرم کردن سربهسر کسی گذاشتن، متلک بار کسی کردن
هجوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ره، سخن نیشدار، تهمت دروغین، تجسم غیرواقعی، مسخرهبازی▼، افترا طنز، متلک، شوخی، هزل، بذله هجائیات، هجویات، هجونامه، هجویه
روایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه تان، قصه، حکایت، رمان▼، حدیث، مقامه، تفصیل، متل، متلک، امثال، امثالوحِکَم، امثله سایر آثار ادبی: زندگینامه▼، رمان▼ کت
بذلهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی فه، شوخی، جوک، هزل، مزاح، مطایبات، فکاهی نکته، خرده، معانی ظریف، طنز، هجو حاضرجوابی متلک سربهسر گذاشتن
استهزافرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، تمسخر، ریشخند، سخره، پوزخند، طعنه، کنایه، سخن کنایه دار، متلک، طنز، بذله گوشه، ادا مزاح، خوشطبعی ◄ ظرافت طبع شیشکی