متعدد بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد دد بودن، فراوان بودن، زیادبودن، متعدد بودن، بسیار بودن، فت و فراوان بودن، ازآسمان ریختن (باریدن)، وافربودن زیاد شدن، افزون شدن، بیشمارشدن، بیش ازحد
متأهلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی مزدوج، تازه عروس، تازه داماد، شاهداماد، شوهردار، زندار، عقدکرده، عقدی، محصن، محصنه
گرایش داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت گرایش داشتن، تمایل داشتن، مایلبودن، ترجیح دادن، انتخاب کردن متعهد بودن
مسئولیت قبول کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ول کردن، تعهد کردن، متعهد شدن، لبیک گفتن، قول مساعد دادن، قول دادن، احساس مسئولیتکردن، التزام سپردن، التزام دادن
پذیرا شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پذیرا شدن، قبول کردن، پناهدادن، وارد کردن، معرفی کردن موافقتکردن، پذیرفتن اجازۀ دخول (ورود)دادن، بستری کردن، خواباندن، اتاق دادن، پذیرایی کردن خوشام
عهدهدارشدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ن، مأمورشدن، مسئول شدن، تقبل کردن، اقدامکردن، بهعهده گرفتن، متعهد شدن، مسئولیت را بهعهده گرفتن، آستین بالا زدن(کردن)، پرداختن، کاری دست کسی
وامگرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی وامگرفتن، قرض کردن، ایجاد تعهد کردن، قرض گرفتن، عاریه گرفتن اقتباس کردن، کش رفتن، نسخهبرداری کردن رهن گذاشتن، گروگذاشتن، ضمانت سپردن اعتبار