متعدد بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد دد بودن، فراوان بودن، زیادبودن، متعدد بودن، بسیار بودن، فت و فراوان بودن، ازآسمان ریختن (باریدن)، وافربودن زیاد شدن، افزون شدن، بیشمارشدن، بیش ازحد
معتمدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات انتدار، موثق، مؤتمن، قابل اعتماد، قابل اتکا، درستکار، صدیق، رعایت کننده، مراقب، راستگو، مطیع، نیکوکار ثقه، مصیب
قصدکردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] قصدکرده، درفکر، مصمم هدفمند، باهدف، راغب، عازم، آرزومند، مایل متعمد
متعدد بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد دد بودن، فراوان بودن، زیادبودن، متعدد بودن، بسیار بودن، فت و فراوان بودن، ازآسمان ریختن (باریدن)، وافربودن زیاد شدن، افزون شدن، بیشمارشدن، بیش ازحد
بدهکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی مقروض، متعهد، مدیون، معسر، بدحساب، محیل، آلوده، مشغولالذمه، مفلس، رهین، مرهون
کثیرالوقوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان یرالوقوع، مکرر، متعدد، متواتر، فراوان، زیاد، بسیار تکراری، مکرر مداوم [در زمان]، متداوم [در ترتیب] ادواری متداول، پیشپاافتاده، معمول، مرسوم همیشگی
ملایمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ملایم، معتدل، متعادل، منعطف معقول، بههنجار، میانهرو تهییجناپذیر، صبور، موقر، ساکت معدل، تعدیلکننده