متعاقبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر متعاقب، پیامد، نهایی، بعدی عارضی، تالی، منتج از، برآیند، منتجه، بهعلتِ(ناشی از) آتی
ازقضافرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ] ازقضا، دست برقضا، اتفاقاً درصورتِ، درصورت بروز، بهمجردِ، فعلاً سرانجام، بالاخره، عاقبت، آخرالامر، آخرکار، آخرسر، نهایتاً متعاقباً
درآیندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ده، بهموقع خود، دربلندمدت، نهایتاً، انشاالله، بهزودی، الآن است که ...، بعداً، همینروزها، متعاقباً ازقضا احتمالاً