دراختیارگرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ارگرفتن، سود بردن، متوسل (متمسک) شدن، متشبث شدن، وسیله کردن خودرا تحمیل کردن، بهخدمتگرفتن سوار شدن یاری خواستن، پناه بردن
وسیله کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] وسیله کردن، استفاده کردن، سودبردن اختیار دادن، توان دادن، منصوب کردن، گماشتن تدبیر کردن وسیله قرار دادن، توسل جستن (کردن)، متشبث (متوسل) شد
مارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل خزنده، اژدها، افعی ماربچه، مارماهی زنگی، جعفری، کبرا، کفچهمار هندی، عینکی، اژدرمار (ماربوآ ) مارمولک، سوسمار، خزندگان کِرْم [خزنده] مارِ نیرنگ، فر