مبتلا بهمرض مشخصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی مشخص، مسلول، مسموم، کمخون، فلج، افلیج، سرطانی، علیل، معلول، مارگزیده، یبس، مصروع هار
مبتذلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی پست، پیشپاافتاده، بازاری، عوامپسند، عامهپسند، چیپ، عامیانه، عوامانه، متداول، معمولی کجسلیقه، بدسلیقه، سادهپوش همهجایی، عوامفریب
مبتذل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی مبتذل کردن، تجاری کردن، سطحکاررا پایین آوردن، بدسلیقگی نشان دادن، ازارزش چیزی کسر کردن
مبتذل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی مبتذل کردن، تجاری کردن، سطحکاررا پایین آوردن، بدسلیقگی نشان دادن، ازارزش چیزی کسر کردن
حمایتآمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مایتآمیز، دفاعکننده، اثباتکننده، وکالتی، تخفیفدهنده، کاهنده از گناهان هوادارانه، طرفدارانه، جانبدارانه حمایتکننده، پشتیبان
حمایت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مایت کردن، وکالت کسیرا بهعهدهگرفتن، دفاع از کسیرا بهعهده گرفتن، دفاع کردن، فریاد رسیدن، بهدادخواهی کسیرفتن محق دانستن، حق را بهجانب کسیداد
تحت حمایت بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مایت بودن، مدافع (حامی، ...)داشتن، ساپورت داشتن پناه جستن
مسلم گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال گرفتن، مبتدا گذاشتن، فرضکردن قرار دادن، گذاشتن، مطرح کردن