نامجرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مسئول، بیگناه▲، مبرا، بری، بری از ظن، بهانهدار، قابل بخشش، بخشودنی، محکومله
پیشقدمانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] پیشقدمانه، داوطلبانه، باابتکار حملهکنان آتش! برای امتحان رأساً، عمداً، خودسرانه مبتکرانه، آزمایشی
توجیه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ه کردن، موجه کردن، بهانهآوردن موجه دانستن، مبرا دانستن، حقانیت چیزی را اثبات کردن، ضمانت کردن، تصدیق کردن، تبرئه کردن
تخفیفدادن [مجازات]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات [مجازات]، معذور داشتن، کاستن اهمیت جرم، بهانهرا قبول کردن، موجه کردن، موجه دانستن، مبرا دانستن، تبرئه کردن، بخشیدن، سبکنشان دادن