دشمنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی م، مخالف، معارض، مخاصم، مدعی، معاند، مغرض، اپوزیسیون، اجنبی، بیگانه، سرکش، بیمیل، مخالف، متضاد، رنجیده مبغوض
مربوطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ربوطه، مرتبط، مربوط بهموضوع، دربارۀ موضوع، هموند، منطقی ذیربط، ذینفع مناسب، بهجا، دقیق، حسابی، منطبق مهم ماوضعله
مناسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه سته، مقتضی، برازنده، مناسب مقام، باب، درخور، اندازه، بایدوشاید شایسته، ذیصلاح، قادر، توانا، لایق، اهل بایسته، مقتضی میزانکردنی، قابل انطباق، قابل