مالکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی مالک، صاحب▼، آقا، دارا صاحبخانه، موجر، خردهمالک، اجارهدار منعم، ثروتمند ساکن، مقیم، مستأجر، متصرف، صاحب نسق
مالک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی لک کردن صلح کردن، بخشیدن، دادن سهم دادن، تخصیص دادن، واگذار کردن، بهارث گذاشتن جهیز دادن وقف کردن، نذر کردن برکت دادن متولی (نایب) کردن، گم
مالکیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی تعلق، تملک، دارندگی، تصرف، یَد، ید امانی، ید مالکانه، حق، اشغال، استفاده، نگهداری تملیک▼، تصاحب، تصرف، غارت، قبضه، تسخیر، غصب، مصادره، گروکش
مالکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی مالک، صاحب▼، آقا، دارا صاحبخانه، موجر، خردهمالک، اجارهدار منعم، ثروتمند ساکن، مقیم، مستأجر، متصرف، صاحب نسق
برخوردارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی دارا، مالک، صاحب، متنفع، ذینفع، متصرف، دارنده صاحب حق، محق، سزاوار بهرهمند، متمتع، مستفیض، فیضبرنده، مستفید، فایدهگیرنده، استفادهکننده [
صاحب شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ب کردن، اشغالکردن، تصرف کردن، برداشتن، بهنام ِخود کردن، مالک شدن، تملیک کردن، ازدستدیگری درآوردن، بهدست آوردن، گرد آوردن، گرفتن، دراختیار
دارندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی خوردار، دارا، دراختیاردارنده، سهامدار، صاحب، مالک، متمکن، ثروتمند سزاوار [≠ دربردارنده، شامل، دربرگیرنده ≠ موصوف، واجد 7]