مازادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت د، مازادبرمصرف، بقایا خردهریز وقت تلفشده آشغال، فضولات، فاضلاب چرک مدفوع آتوآشغال، آلوآشغال، پسماند، پسمان
آزاد (1)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام (1)، حُرّ، آزاده، شریف، وارسته، فارغ، مختار، مجاز، معاف آزادیخواه، آزادیطلب، آزادمرد، آزادمنش، مشروطهخواه خلاص، آسوده، ول، یله، رها(
آزاد (2)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام (2)، مجاز، رایگان نامحدود، گشوده، باز، بیحفاظ، نامحصور، وسیع تهی، خالی
آزاد بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام د بودن، استقلال داشتن، اجازه داشتن، جای مانور داشتن، تنها عمل کردن، مستقل عمل کردن، اختیار داشتن، اراده کردن وادادن، ول گشتن، گستاخبودن
آزاد کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام آزاد کردن، رها کردن، رهاییدادن، رهانیدن عفو کردن، بخشیدن وادادن واگذاشتن، واگذار کردن، اجازه دادن
باقیماندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت نده، مانده، باقی، رسوبی، واگذارده خرجنشده، پسانداز شده، زائد مازادبرمصرف، مازاد
زائدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اضافی، اضافه، زیاده، مازاد، بیشازحد، مفرط، افراطآمیز، اتلافآمیز، تلفکننده غیرضروری، غیرلازم، تجملی، لوکس فزون، مزید، مضاف، سرریز
جزءفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ء، عضو▼، بخش▼، شاخه▼، تکه▼، قسمت، سهم اکثریت، بیشترین اقلیت، قلت درصد، نصفه، نیمه، دُنگ، کسر، مانده، مازاد قلم، آیتم، قطعه قسط
فزونیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نی، فراتری، پا فراترگذاشتن، زیادهروی، توسعهطلبی، دستیازی، افزونخواهی، مالپرستی دستدرازی، تعدی، تجاوز، اشغال، غصب بسط، توسعه، انبساط برتری، قدر
فراترفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ماورا، دور ازدسترس، خارج از بُرد، فراتراز▼ بیش ازحد طولانی، آزگار، متمادی فزون، بیشازحد، فراوان، وافر، کامل، پُر مازاد، زائد، بازمانده، باقیمانده ع