برکنارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ک، فروگذاشته، ازدور خارجشده، ازکارافتاده، بهدردنخور، متروکه، مهجور، کاملاً مستهلک شده، سوخت شده، غیرقابل استفاده آشغال، دورریز، دورانداخته
خیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی فوج، گله، ایل، نخالهها، تفالۀ جامعه، آدمهای بیسروپا، غشهرشه، کوروکچلها، اراذل، لاتها، اوباش خیابانگردها، ولگردها، بچههایخیابانی کولی، غ