لولهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل شلنگ، آوند، کانال، تونل▲ رگ، سرخرگ، سیاهرگ، ورید، شاهرگ، مویرگ، شریان، عروق (کرونر) اسپیرال، مانسمان، مانیفولد (منیفولد) استوانه
آشکار شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ن، روشنشدن، تجلی کردن، متجلی شدن، آفتابی شدن، برملا شدن، برآمدن، پدید آمدن، برخاستن، پیداشدن، ظهور کردن، امتحان پس دادن، روشن و آشکار شدن ما
استوانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل انه، سیلندر، لوله چیزاستوانهای، وردنه، تنه، تنۀ درخت، کُنده، کپسول، درام، بشکه، ستون بومغلتون، غلتک، صافکن، صافکننده
مدوّر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ّر کردن، گرد کردن، بهشکل دایرهدرآوردن، قرص کردن، نوردیدن، لوله کردن، تومار کردن، لفاف کردن پیچاندن، پیچ دادن، تاب دادن، بهدور دایره چرخاندن، گرداند
تمسخر آمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی تمسخر آمیز، استهزا آمیز، مسخرهآمیز، حاوی طعنه، باطعنه آنتیک، مضحک طنزآمیز، غیرجدی، لوده