عدماتحادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت عدماتحاد، جدایی▼، انشعاب، گسیختگی، گسست بریدگی، گسل، شکاف، عدم تداوم لقی، لقبودن، عدم انسجام، مایع پاشیدگی، پراکندگی، تفرق انصراف، چشمپوشی، کناره
عدمکنجکاویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود مکنجکاوی، بیعلاقگی، لاقیدی، بیاعتنایی، خونسردی، بیعاطفگی، بیتفاوتی فقدان حساسیت روحی بینیازی
بیعلاقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود علاقه، هوایی، لاقید، بیتفاوت، بیاعتنا، خونسرد، بیفکر
بیتوجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود بیتوجه، بیالتفات، بیاعتنا، سربههوا، هوایی بیپروا، لاقید، بیقید، بیادب، بیمبالات، بیملاحظه، بدون ملاحظه ورودربایستی بیتفاوت