متکلف [نویسنده یا شاعر]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط لف [نویسنده یا شاعر]، متکلف (2)، متکلفنویس، آرتیستی، متصنع لافزن
متکلف ➊ [آراستگی متن]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه لف ➊ [آراستگی متن]، مزین، غنی، آراسته بهصنایع بدیعی، آراسته، فاخر، مصنوع، آرایشی مرسل، مرصع، مسجع، مقطع، ملمع رسا است
دایرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل یسک، حلقه▼، مدار▼، قرص، لوح، چرخ▼ چرخه چیز دایرهای:سکه، واشر، میدان، قرص نان، پیچ، جادۀ کمربندی، گردو، گردکان مقاطع مخروطی ◄ منحنی گوی، کُره شعاع، ق
کلمهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه لغت، واژه، لفظ، ترکیب، اصطلاح، عبارت، کلام، جمله، سخن اَعلام، اسامی خاص، واژۀ فنی، ترم، نام علمی، نام نامآوا، صدایحیو