سزاوار لعنتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نت، لعنتی، لعین، نفرینشده، مستحق توهین، ملعون، رجیم، راندهشده
سزاوار لعنتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نت، لعنتی، لعین، نفرینشده، مستحق توهین، ملعون، رجیم، راندهشده
نفرینکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی نکردن، لعنت کردن، چشم زدن، آهش کسی را گرفتن، جادوگری کردن، بدگویی کردن، درمذمت شخصی سخن گفتن، متهمساختن، محکوم کردن
نفرینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی رین، لعن، لعنت، طلسم، بدخواهی، تهدید، بدگویی کفر ◄ فحاشی▼
پلیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام پلید، اهریمنی، شیطانی، زشت، لعنتی بد، تباه، خراب، زیانآور، آزاردهنده، ناخوشایند▼ موذی، تبهکار، خبیث ◄ بَد