زوالیافتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی لیافته، لطمهدیده، صدمهخورده، فاسد، ازکارافتاده، بیفایده، رنگورورفته، پژمرده آسیبدیده، مخدوش، بدترشده، پسرفته آبزده، آبخورده، آبرفته مع
منقبضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد بض، فشرده، کوچکشده، مچاله، تنگ، چسبان، نازک، باریک نحیف، لاغر، نزار، خشک، خشکشده، چروکیده، پژمرده، پلاسیده، لطمهدیده، زوالیافته آبرفته، افشرده ل
تحت سلطه بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام لطه بودن، تحت انقیاد بودن، تابع بودن، مطیع اوامر بودن
حاضریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت غذای حاضری، غذایسبک، عصرانه، اشتهاآور پیش غذا، اردور، آنتره، بوفه ساندویچ، لقمه کوکو، کوکوی سبزی، بادنجان آش، سوپ، با، شوربا، آب، آبِ-، آب خورش، آشر
مقدار کمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ر کم، کمی، مقدار محدود خلاصه، منتخب پشیز، چیز جزیی، چیز سبک یک ذره، یک گاز، یک لقمه، یک مثقال، یک غاز، سرِناخن، یک پشتِ ناخن، اپسیلون، جزء مثقال، نخ