لطف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ردن، لطف درحق کسی کردن، مرحمت داشتن، عنایت داشتن
لطف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ردن، لطف درحق کسی کردن، مرحمت داشتن، عنایت داشتن
نازکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت لطیف، ملایم، مثلبرگ گل لاغر، استخوانی، اسکلت، لاغراندام، کمعضله، باریک، پوست پیازی پوشالی، پفکی نفوذپذیر
تحت سلطه بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام لطه بودن، تحت انقیاد بودن، تابع بودن، مطیع اوامر بودن
لذتبخشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی لطیف، تازه، مطابق میل، هموار، مساعد، سازگار، آبدار، دلپذیر، باحال، جالب توجه، مثبت، خوشایند، دلپسند، سرگرم کننده، پسندیده، عالی، نیکو خرم،
نرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ُل، لطیف، ناز، ملایم، تسلیم، خمیری، ابریشمی، ابریشمین، آبلمبو، منعطف▼ آبدار، لذیذ ◄ خوردنی لزج، سیّال، اثیری، مایع فنری، کِشآمدنی اسفنجی، ا