گنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه گنگ، لال، الکن، صداگرفته، کمحرف خاموش، خموش، خفه، آرام، ساکت بیحرف، بیصدا، بیسخن، بیکلام، بیگفتگو، بیزبان بیصد
عصرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، بعدازظهر، مغرب، عِشا، شب، شام، لیل، لیله آفتاب تُنک، آفتابزردی، عصرگاه، عصرگاهان، پسینگاه، غروبگاه، آخر وقت غروب، تنگغروب، گرگومیش تاریکی شب،
سنگینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام سنگین، وزین، ثقیل، گران گنده، لش، درشت شدید، دشوار باردار گرانشی انبوه، متراکم، چگال
بیصداییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] بیصدایی، صداگرفتگی، لال بودن صدای خشک حرف بیصدا سکوت
دیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] دیر، گذشته، کار ازکارگذشته بهتأخیرافتاده، معوق، معلق، بلاتکلیف، پادرهوا، مسکوت، متوقف، متوقفشده بدموقع، بیگاه، نابههنگام دیرآینده، کند، سست، ک