صلاح مصلحت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه لحت کردن، مشورت خواستن، بهداوریرفتن، پیروی کردن، تبادل نظر کردن، وارد شور شدن نصیحت شنیدن
مصلحت نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی لحت نبودن، درست نبودن، شرایطاقتضا نکردن، صحیح نبودن، اثری نداشتن، کمکی نکردن، بیفایده بودن ضرر زدن، بدی کردن، گرفتارکردن، بهدردسر انداختن،
شیرینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت لات، تنقلات، حلوا، شیرینیِ تر، خشک، خامهای، دانمارکی، رولت سوهان، ارده، حلواارده، حلواشکری، قطاب، پشمک، گز، باقلوا، لوز، مسقطی، کاک، نانبرنجی، پیرا
مایعاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی لات، مایع، سیال، حلال، محلول، الکترولیت، سوسپانسیون، کلویید، مخلوط اسامی مایعات: آب، آبمیوه، شربت، نوشیدنی، عرق، ملاس، سرم، آبدهان، بزاق، خل
محاسبۀ احتمالاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت احتمالات، تئوری احتمالات، محاسبات اکچوری، احتمالات ریاضی، آمار بیمه، بیمۀ اتکایی بختآزمایی، لاتاری، قرعهکشی، شرطبندی، گرو، قمار، ارمغان بهزیستی ب