توان دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، توان بخشیدن، توانمند کردن (ساختن)، تقویت کردن، اختیار دادن، اختیارات لازمه را دادن، تفویض کردن، مسلح کردن شارژ کردن، پُر کردن روشن کردن، راه انداخ
پارچهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد واع منسوج وپارچه:}، آستری، فاستونی، حریر، دیبا، اطلس، زربفت، ساتن متقال، چیت، کرباس، چلوار، مخمل، توری، گاز، پرنیان، پرند، وال، پشمی، کتان، کتانی، ل
گماشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام تن، منصوب کردن، مأمورکردن، مأموریت دادن، دستچین کردن، وکیل کردن، نمایندگی دادن، نماینده کردن، منتصب کردن سپردن، محول کردن، تفویض اختیار