ساکت بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ساکت بودن، خموش بودن، دمبرنیاوردن، کمحرف بودن ساکت شدن، دهان بستن، خاموش ماندن، دم فروبستن، لب بستن، زبان درکشیدن، خودداری کردن
معنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن صود، منظور، لُبِ مطلب، متن، فحوا، مفاد، مفهوم، مضمون، پیام، مطلب، محتوا، مدلول، لُبِ کلام، اصل قضیه، مهمترین بخش، ایده، موضوع تدا
جزء اساسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود هم، مادۀ اصلی، جزء تشکیلدهنده، باطن، عمق، محتوا، مغز، لُب، اسطقس، جنس، عین، ذات، هسته، جوهر اصل، نشانه، نقش، ملازم، منضمات توانایی، فضیلت، هنر، حُس
بخشاصلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اصلی، قسمت عمده، الاهم فیالاهم اکثریت، بیشترین توده مطلب عمده، جان کلام، لُب مطلب، نکتۀ مهم
درونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد اخل، تو، اندرون، بطن، دل، مغز، لُب، روح، نهان، نهاد، میان حیاط، صحن، اندرونی، محل، حرم، مأمن فطرت، جوهر هسته، مرکز نفوذ، دخول اشباع، حضور انتشاردر د