موردنیازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ز، لازم، واجب، ضروری، فوتی، مورداحتیاج، احتیاجی، اجباری، مستلزم، مطلوب، مهم، خواستهشده غایب اصلی، باارتباط، مربوط، مفید، مقدم
مطلوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ه شده، لازم، طلبیده، طلب شده، همهپسند، مطابق میل، هموار، خوشایند، باب دندان، ازخداخواسته خواستنی، مرغوب، پسندیده، اشتها آور، عطشآور، لذتبخ
ذاتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ماهوی، باطنی، فطری، جبلی، درونی، عمیق، ریشهای، کیفی، ماهیتی جزء لازم، قطعه، ترکیبشونده، تشکیلدهنده داخلی، درونی تافته، تلویحی، مشمول جدانشدنی، لا
پیوستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت پیوستن، پیوند زدن، ملحقکردن، جفت کردن، افسار بستن ترکیب کردن یکی کردن، باهم درنظر گرفتن، تمیزندادن چسباندن 48 ◄ وصل کردن▼ بستن بههم پیوستن، پیوستن
مقتضیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی قتضی، مصلحتآمیز، مصلحتی، توصیهشده، مناسب، بهحق ضروری، واجب، بایسته، جبری لازم، موردنیاز سیاسی، انتخابشده، سیاستآمیز، استصوابی، چاره، علا