لامذهبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب مذهبی، بیدینی، مادیگرایی، بیخدایی، آتهئیسم، اباحت، بیتقوایی کفر، ضدیت بامذهب▼ مذهب کاذب، شرک، بتپرستی فقدانمذهب، الحاد، ناباوری، مذهب شکاکیون،
لامذهبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب بیدین، ملحد، آگنوستیک، دهری، ازخدابیخبر، بیاعتقاد، بیایمان، بیتقوا، شکاک، بیقید، شهوانی، فرصتطلب اشتراکی مذهب شخص لامذهب، منکر خدا، شخص بیایم
لمسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ت] لمسی، لامسه محسوس، ملموس ◄ چگال دستی، یدی، بازویی راستدست، چپدست مماس، مجاور
حواسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی حس، اندام حسی، سیستم عصبی▼، احساس حواسپنجگانه، بساوایی، لامسه، [◄ لمس 378]، شنوایی، چشایی، ذائقه، بویایی، [◄ بو 394]، بینایی بازتاب، بازتاب شرطی
لمسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تماس، حس تماس، بساوایی، لامسه، برخورد، دستمالی، دست خوردن، مَسح اصطکاک، مجاورت ارتباط، معاشرت آغوش، بوسه، بوس، ماچ، نوازش
لامذهبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب بیدین، ملحد، آگنوستیک، دهری، ازخدابیخبر، بیاعتقاد، بیایمان، بیتقوا، شکاک، بیقید، شهوانی، فرصتطلب اشتراکی مذهب شخص لامذهب، منکر خدا، شخص بیایم
بتپرستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ] بتپرست، لامذهب، شیطانی شخص بتپرست، بدوی، آفتابپرست، آتشپرست، گبر، شخص لامذهب، دیوخویی