لاابالی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود لی بودن، بهخواب رفتن، کشیکرا رها کردن، اهمال کردن سست بودن، سرکار (هنگام کار) بهخواب رفتن، خوابیدن عار داشتن، اکراه داشتن گیر افتا
عدمکنجکاویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود مکنجکاوی، بیعلاقگی، لاقیدی، بیاعتنایی، خونسردی، بیعاطفگی، بیتفاوتی فقدان حساسیت روحی بینیازی
بیعلاقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود علاقه، هوایی، لاقید، بیتفاوت، بیاعتنا، خونسرد، بیفکر
بیتوجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود بیتوجه، بیالتفات، بیاعتنا، سربههوا، هوایی بیپروا، لاقید، بیقید، بیادب، بیمبالات، بیملاحظه، بدون ملاحظه ورودربایستی بیتفاوت
غافلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، بیاحتياط، بیفكر، بیدقت، بیتوجه، بیاعتنا، حواسپرت، سرگرم، سبکسر لاابالی، بىمبالات، بىقيد، لاقید، وظیفهنشناس ندانمکار، فر