نوازش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، ناز کردن، بوسیدن، ماچ کردن، بوسه زدن (گرفتن)، لمس کردن، فشار دادن، نگهداشتن، دوست داشتن سر برروی شانۀ کسی گذاشتن، درآغوش گرفتن(کشیدن)،
ثبات فکری نداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام فکری نداشتن، تحت تأثیر قرار گرفتن، تغییر عقیده دادن، بیعزم بودن بازی درآوردن، احمقانهرفتار کردن، احمقانه بودن دمدمیبودن بایک غوره سردیش
هوسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ا، ویار، ویر، خیال، وهم امر محال چیزمتغیّر لاس نازوادا چرخش، تصمیمآنی (ناگهانی)، خودجوشی رفتارغیرمنتظره [◄ عدم انتظار 508] وسواس، غریب ب
عشقورزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی نامزدبازی، مهرورزی، محبت، معاشقه، مغازله، لاس، نوازش عشقبازی، جماع