لذت فیزیکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی لذت فیزیکی، لذت، حظ، بهره التذاذ، تلذذ، ارضا، نفسپرستی، عدماعتدال تفریح، سرگرمی، خوشی تلطیف، لذتبخشی نصیب
لذت بردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی لذت بردن، بهره بردن، برخوردارشدن، کام گرفتن بهدهان مزه کردن، مزهکردن رغبت داشتن، دوست داشتن، خوش بودن اسراف کردن، پرخوری کردن
لغت ساختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه لغت ساختن، ابداع کردن، واژۀ نوساختن، برای چیزی لغت پیدا كردن
لاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی گزاف، پز، رجز، هارت و پورت، عروتیز، کرکری، الدرم[و ]بلدرم چاخان، بلوف آگهی تجاری، اغراق، چرند، فریب
لاف زدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی دن، بالیدن، رجز خواندن، نازیدن، منم کردن، آماس کردن، الدرم[و]بلدرم کردن، ال کردن و بل کردن (اله کردن وبله کردن)، کرکری خواندن، یللی خواندن ف
شیرینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت لات، تنقلات، حلوا، شیرینیِ تر، خشک، خامهای، دانمارکی، رولت سوهان، ارده، حلواارده، حلواشکری، قطاب، پشمک، گز، باقلوا، لوز، مسقطی، کاک، نانبرنجی، پیرا
مایعاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی لات، مایع، سیال، حلال، محلول، الکترولیت، سوسپانسیون، کلویید، مخلوط اسامی مایعات: آب، آبمیوه، شربت، نوشیدنی، عرق، ملاس، سرم، آبدهان، بزاق، خل
آدم بیشرففرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی آشغال، باجخور، لوطی، گردنکلفت، شرخر، لات، نامرد، قاتل، دیوانه
خدایان و بتهافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب یان و بتها، زئوس، نپتون، بُت، منات، لات، عزی، طاغوت بتپرستی شمن، بتپرست