لاابالی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود لی بودن، بهخواب رفتن، کشیکرا رها کردن، اهمال کردن سست بودن، سرکار (هنگام کار) بهخواب رفتن، خوابیدن عار داشتن، اکراه داشتن گیر افتا
شیرینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت لات، تنقلات، حلوا، شیرینیِ تر، خشک، خامهای، دانمارکی، رولت سوهان، ارده، حلواارده، حلواشکری، قطاب، پشمک، گز، باقلوا، لوز، مسقطی، کاک، نانبرنجی، پیرا
مایعاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی لات، مایع، سیال، حلال، محلول، الکترولیت، سوسپانسیون، کلویید، مخلوط اسامی مایعات: آب، آبمیوه، شربت، نوشیدنی، عرق، ملاس، سرم، آبدهان، بزاق، خل
آدم بیشرففرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی آشغال، باجخور، لوطی، گردنکلفت، شرخر، لات، نامرد، قاتل، دیوانه
خدایان و بتهافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب یان و بتها، زئوس، نپتون، بُت، منات، لات، عزی، طاغوت بتپرستی شمن، بتپرست