کوتهفکرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال بین، کوتهنظر، قشری، مرتجع، کهنهپرست، واپسگرا، متحجر، محافظهکار، تنگنظر، ملانقطی، خردهبین، سختگیر
متعصبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال رتجع، خشک، فناتیک، قشری، فرقهای، لاهوتی مطمئن مستبد، بدقلب غیور، غیرتمند، مشتاق، افراطی بیسواد، نیاموخته بنیادگرا غیرطبیعی
ظاهریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] ظاهری، آشکار، صوری خارجی، بیرونی قابل رؤیت، علنی، ظاهر، مرئی، پیدا، آشکار قشری، سطحی ◄ کمعمق خوشنما گولزننده، فریبنده نمایشی، آکروبات، عاری