قوای کمکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) قوای کمکی، نیروی امدادی(کمکی)، اسب تازهنفس، خون تازه دوست همپیمان، آجودان، آسیستان، دستیار قابله، ماما نیروی احتیاط اعقاب (آی
قوسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل هلال، طاق، طاقنما، رواق، گنبد، دهنۀ قوسی، کوژی قوس الکتریکی نیمدایره، کمان بیضی طاق نصرت سَردَر
مدوّرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل وّر، گِرد، دوار، مداری، قوسی، کمانی، هلالی بیضیشکل بوکله غلتان (غلطان) چرخدار
قوای کمکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) قوای کمکی، نیروی امدادی(کمکی)، اسب تازهنفس، خون تازه دوست همپیمان، آجودان، آسیستان، دستیار قابله، ماما نیروی احتیاط اعقاب (آی
تازگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان تازگی، نوی، نویی، جدید بودن تروتازگی، طراوت، سرسبزی، شادابی قوایتازهنفس، قوای کمکی تازهکار، مبتدی، نوآموز نورسیده، نوزاد، بهدنیاآمده، تازه رسیده،
قوی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت وی بودن، زور داشتن، قدرتداشتن، پرزور بودن، استقامت داشتن، موفق بودن قوای ازدسترفته را بهدست آوردن، بالوپر گرفتن، بازسازی شدن، تازه شدن سالم بودن