قاتلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دم قاتل، آدمکش، جانی، مردمکش، بدکار آدمخوار دژخیم، جلاد، مجازاتکننده سلاخ ضارب ◄ اذیتکن
توانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، نیرو، قوت، زور، قوه، بُنیه (بنیت)، توش، قدرت، انرژی▼ تاب، یارا، رمق، توانایی▼ بزرگی تسلط، غلبه، برتری سوقالجیشی، برتری قدرت سیاسی، اقتدار استیلا،
روح دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ن، روحیه دادن، سرزندهکردن، قوت قلب دادن، احیا کردن، زنده کردن