قوای کمکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) قوای کمکی، نیروی امدادی(کمکی)، اسب تازهنفس، خون تازه دوست همپیمان، آجودان، آسیستان، دستیار قابله، ماما نیروی احتیاط اعقاب (آی
نسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت آل، دودمان، خاندان آیندگان، نسلهای بعد، نسل، گروه اجتماعی [اجداد، نیاکان ◄ ولی 169] قوم، قبیله، نژاد
انقلابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ، قیام، تغییرات ریشهای، تغییر اساسی، جهش، تحول، دگرگونی، تکامل، گردش اوضاع، گردش، چرخش اخلال، بیخکنی، امحا آشوب، شورش، طغیان، فتنه، غائله، یاغیگر
اقوامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ن، خویشاوندان، وابستگان، نزدیکان، اطرافیان، منسوبین، قوم و خویش، خویش، کس و کار، پیوندان، فامیل، فکوفامیل، متعلقان، متعلقین، اقارب، اقربا، الاقرب
انسجامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت جام، پیوستگی، ارتباط، وابستگی، قوام، یکپارچگی، تمرکز، استحکام ارتباط ارگانیک (متقابل، تنگاتنگ)، همبستگی پایداری، استحکام صلابت، سختی استحکام درونی،