نگارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی لگو، قالب، طرح، گل، نقش، نقشونگار، اسلیمی، گلابتون، گل برجسته، شکل، طرح کلی ترنج، لچک ترنجی، بوته، ماهی، برگ، محرابی، محرماتی، گلدانی، گلا
وجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود روال، نسق، شیوه کیفیت، ماهیت، عرضیت قالب، چارچوب، سبک، شکل، الگو، سامانه، ساختار جنبه، دیدگاه فاز، مرحله بدل، ظاهر، روند، گرایش
مانندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه شابه، شبه، عکس، مدل، قالب، الگو چیز مشابه، جفت، دوقلو، برادر، خواهر، نسخه مانندها، همانندان، اقران، امثال، امثال ذلک، امثالهم، امثله وجه مشترک قیاس
سازگار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ردن، میزان کردن، تعدیلکردن، تنظیم کردن، بستن، هماهنگ کردن، خوراندن درخود حل کردن قالب زدن، همگن کردن کوک کردن، روی موج صحیح انداختن، کانال راانتخاب