بدترکیبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی قناس، بدفرم، بدشکل، دفرمه، غیرطبیعی، ناهنجار، نامطلوب بیتناسب، بدقواره، کج، کجوکوله ناساز، ناموزون [کلام] عبوس، ترشرو، وقیح، بیتربیت بیم
بدریختفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل اره، بیریخت، یغور، درشت، نابرازنده، بدترکیب، دفرمه، قناس، بدقیافه، زشت نتراشیده، زبر
بدشکل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کل کردن، بههم ریختن، کجکردن، قناس کردن، از ریخت انداختن، بدقواره کردن، کجوکوله کردن، کجومعوج کردن تحریف کردن
بیشکلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل بیشکل، فاقد شکل، فاقدساختمان مشخص، آمورف درهم برهم، مبهم، فاقد سبک مشخص، درهم، بههمریخته متلاطم، پریشان، آشفته خام، بکر بایر، تهی سیال، مایع، خمیر