قمارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بندی، بردوباخت، گرو، قرعه‌کشی، بخت‌آزمایی، لاتاری، شانس، محاسبۀ احتمالات بورس‌بازی آزمایش، عدم قطعیت شیریاخط، طاس، قرعه، پشک، فال، مسابقه، با
قمارکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی قمارکردن، بازی کردن، شرط‌بندیکردن، قرعه کشیدن پشک انداختن سفته‌بازی کردن
قمارکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی قمارکردن، بازی کردن، شرط‌بندیکردن، قرعه کشیدن پشک انداختن سفته‌بازی کردن
تصادفاً وقوع یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] تصادفاً وقوع یافتن، اتفاقاً واقع شدن، آمدن برخورد کردن خطر کردن، قمار کردن قرعه به‌نامش اصابت کردن
غیبگوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه گویی، فالگیری، طالع‌بینی تفأل، استخاره، احکام نجوم قرعه‌کشی ◄ قمار
سفته‌بازی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی بازی کردن، ریسک کردن، خطرکردن، قمار کردن سرمایه‌گذاریکردن، پول گذاشتن، بورس‌بازی کردن