قلتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد کمی، اندکی، انگشتشماری، انگشتشمار بودن، کمبود، کمیابی، کمبودن، تنگی کمجمعیتی چند، اندی، بعضی کموکاست، نقصان گاهوبیگاهی، پراکندگی، ندرت کمبود جا،
غلطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، نادرست، اشتباه، ناراست، خطا، باطل، ناروا، ناصواب مغلوط غلط دستوری دروغین، غیرواقعی، غیرموجود
قاتلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دم قاتل، آدمکش، جانی، مردمکش، بدکار آدمخوار دژخیم، جلاد، مجازاتکننده سلاخ ضارب ◄ اذیتکن
کوچکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کوچکی، صغر، خُردی، ریزی، ناچیزی کوتاهی لاغری، باریکی کَمی، قلت، عدم کفایت بیقدری، عدم اهمیت، کمتری، کهتری، بیبنیادی، بیجوهری کوچک شدن، تنگی، انقب
کهتریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت هتری، کمتری، اقلیت، قلت، خُردی، کوچکی انقیاد بیقدری، عدم اهمیت، حقارت، دونپایگی، خفت کاستی، نقص، کسری، تمام راه را نرفتن، عدم کفایت درماندگی، بَدی
ندرتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان رت، ندرت وقوع در زمان، گاه و بیگاهی، پراکندگی، اتفاقی بودن، گاهگاه بودن، قلت وقوع کمیابی، تنگی، کمبود، کمی، قلت موجود نادر، موجودات استثنایی فقدان،
عدم کفایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کفایت، نقص، کمبود، قلت، فقدان، محدودیت، افت، کمی، مقدار کم بیکفایتی، عدم صلاحیت، ناشیگری، عدم مهارت فقدان آمادگی
کمیابیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، تنگی، نایابی، فقدان، قلت قحطی، خشکسالی، نابارآوری احتیاج، نیاز