قطعۀ موسیقیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی، سروده، اثر، اپوس، کار، همراهی، آلبوم، آهنگ، متن ترانه ◄ موسیقی آوازی▼ سونات، اورتور، واریاسیون، سمفونی، کنسرتو، کنسرتو گروسو، کانتاتا، اپرا ا
قطعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ه، یدکی، زاپاس، قلم، آیتم، جزء سازا، جزء سازنده، جزء عامل، عوامل ◄ تأثیر متعلقات، وجوه یکی از، عضو عنصر، مادۀ ترکیبی، مواد متشکله، جزء ترکیبی، افزود
قطعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ی، دریدگی، جداشدگی، انقطاع، گسل، چاک، شکاف مقطع، برش دوراهی قطع اندام (عضو) اختصار پیشگیری ✑ شقاق
قطعیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال می، قاطع، محرز، مسجل، نافذ، یقین، مطمئن، محض، صِرف، بیچونوچرا، بهواقع، بلاشک▼ روشن، واضح، صریح بایسته، ضروری، جبری، مهم اجتنابناپذیر، ا
دربر گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت م] دربر گرفتن، {گردهمآوردن اجزا و تشکیل کل یا ارگانیسم} تشکیل، ساخت، تأسیس، پایهگذاری، پایهریزی، بنیانگذاری، مشارکت، سازماندهی، ساختاریافتگی ترکی
پیشدرآمدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم د، درآمد، مقدمه، مقدمات، دیباچه، پیشگفتار، [ متن 589]، افتتاحیه، سخنرانی افتتاحیه، مقدمهچینی مَطلَع، شعر آغاز کار، نقطۀ آغاز جلو خشت اول، بنیاد تمه
تأییدکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال نده، مصدق، گواهیدهنده، مستند، مبنا، وارد، بهجا، محکمهپسند، مثبته، قابلقبول، معنیدار، حاکیاز ظاهراً قابلقبول، ظاهری، راستنما، ظاهراً
بخشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت قطعه، قطاع، شقه، حصه، لخت، پاره، تکه▼ نصیب، سهم ضلع، وتر، باریکه، خلال، بند، حلقه، برش، مقطع، قطع گروه، حوزه، ناحیه جلد، کتاب باب، فراز، فصل زیرمجمو
منطقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام قه، فضای معین، قطعه، اقلیم، سرزمین▼، ناحیه▼، شهرستان، شهر▼ فضای محدود، محدوده، محوطه ◄ محل اراضی، ناحیۀ (منطقۀ) جغرافیایی، ناحیۀ کوهستانی، ناحیۀ