قطعاًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط قطعاً، اکیداً، قاطعانه، باقطع‌ویقین، یک‌کلام هیچ، آ البته، یقیناً، همانا، به‌درستی‌که حتماً
قطارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت مترو، قطارزیرزمینی، تراموا، قطاربرقی، مونوریل، قطارشهری، قطار اکسپرس لکوموتیو، لوکوموتیو ریل، خط آهن، راه‌آهن رییس ایستگاه، لکوموتیوران، سوزنبان ایس
فتوا دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال ادن، قطعاً گفتن، باضرسقاطع اعلام کردن، باقطعیت اعلام کردن، فرمان صادر کردن
ترکیب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ترکیب کردن، سنتز کردن، مخلوطکردن، قاطی کردن، آمیختن کنارهمقرار دادن، متصل کردن قطعات، پیوستن، ساختن ◄ تولید کردن تشکیل دادن درهم بافتن، تنیدن جمع کر
وصل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، متصلکردن، الصاق کردن، به بند کشیدن، قطارکردن، به‌هم پیوستن، چسباندن، ملحق کردن، جفت کردن، پیوند زدن، جوش دادن، چسباندن کنارهم قرار دادن، متصل کردن
تکهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ه، ریزه، براده، پوشال، پوش، تراشه، تراش، پارچه، قطره، چکه، شقه بخش▲ بدنه باقیمانده نقصان، مقدار کم، چیز کوچک قطعه، قطعات منفصله، مدول، جزءترکیبی، وص
