درابتدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم دا، ابتدا، ابتدائاً، بدواً، اوایل، اول، نخست، درآغاز، مقدمتاً، درآستانۀ اولاً، قبلازهرچیز، دردرجۀاول
نزدیکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد م] نزدیکی، کوتاهی فاصله همسایگی، مجاورت قرابت، خویشاوندی تقریب، برآورد، تخمین بههم نزدیکشدن، تقرب، تقارب، همگرایی، تلاقی، برخورد جماع حضیض
خویشاوندیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ویشاوندی، خویشی، همخونی، بستگی، قرابت، تقارب مادرتباری، نظاماجتماعی، شجرهنامه برادری اجداد، آباء، پدران، نیاکان، ولایت، ولی نپوتیسم، آتاویسم سنخیت
گرایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت گرایش، تمایل، ترجیح، انتخاب روند، میل روند روبهرشد عطف، توجه نیت، روح، مفاد وابستگی، تعهد قرابت، شباهت، تشابه جهت، شیب خمیره، خوی اعتقادات، جهانبی
مبارزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) قابت، زورآزمایی، مسابقه▼، آزمایش، ماراتون، تورنامنت، مجموعۀ مسابقات ورزش دور نهایی، نیمه نهایی، یکچهارم نهایی اُلمپیک، پارااُل
کاسهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام وزه، گلدان، بطری، شیشه، کریستال محیط شفاف بانکه، لگن، لگنچه، آبدان، آفتابه لگن، بادیه، دبه پارچ، تُنگ، مشربه، قدح، جام، لیوان▼ بطری، صراحی، گل