قتلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی آدمکشی، خونریزی قتل عمد، قتل غیرعمد خودکشی، انتحار اتانازی فن جنگ
قتلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی آدمکشی، خونریزی قتل عمد، قتل غیرعمد خودکشی، انتحار اتانازی فن جنگ
مقتضیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی قتضی، مصلحتآمیز، مصلحتی، توصیهشده، مناسب، بهحق ضروری، واجب، بایسته، جبری لازم، موردنیاز سیاسی، انتخابشده، سیاستآمیز، استصوابی، چاره، علا
اقتدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام قتدار، قدرت سیاسی، فره، قدرت قانونی، اتوریته، ولایت رهبری، هژمونی، مدیریت، حاکمیت، حکمرانی▼ سلطنت، پادشاهی، امپراطوری، فرۀ ایزدی، ظل خد
مقتدرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام قتدر، ذیصلاح، درقدرت، صاحبمنصب، قادر، توانا چیره، مستولی، غالب، متبوع، تبعیتشده، مطاع، اطاعتشده، متنفذ، بانفوذ، مالکالرقاب، صاحباخ
کُشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ُشتن، قتل▼، اعدام، قصاص، تیرباران، مجازات اعدام شکار، ذبح، قربان قلعوقمع، معدوم سازی، تخریب آتش، اتلاف