قبلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ق، پیشین، پیش، قبل، اسبق، ماضی، درزمان گذشته اخیر، آخری مقدم درترتیب، سابقالذکر، نامبرده، مذکور ◄ مقدم، مقدمدرزمان ◄ ماقبل، مقدم درمکان ◄ جلویی همی
برگشته بهوضع قبلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ته بهوضع قبلی، بهحال قبل برگشته، برگشته، مسترد، استردادی، مرجوعی، مرجوع، مرجوعه، برگشت دادهشده منصرف
برگشته بهوضع قبلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ته بهوضع قبلی، بهحال قبل برگشته، برگشته، مسترد، استردادی، مرجوعی، مرجوع، مرجوعه، برگشت دادهشده منصرف
درهمبرهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت هم، قاطی پاطی، شیرتوشیر، قاراشمیش، وصله پینه، گوناگون متنوع، گوناگون، متفرقه، درهم، نامشخص
خلوصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت صافی، قاطی نداشتن، همگنی، شفافیت تمیزی، پاکی، طهارت، پاکیزگی مادی، پاکیزگی عصمت، عفت، پاکدامنی، اعتدال، معصومیت، بیگناهی، پرهیزگاری، فروتنی
خالص نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت بودن، مخلوط بودن، قاطیداشتن، ناخالص بودن، خلوص نداشتن خردهشیشهداشتن، دروغ گفتن
جدا شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت دن، گسستن، قاطی نشدن، سوا شدن، بریدن، پاره شدن، بریده شدن، چاک خوردن، قطع شدن، دور افتادن دوری جستن، اجتناب کردن ازهم دور شدن، منشعب شدن راه را کج ک