قانونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ین، مجموعۀقوانین، حقوق، آیین، یاسا، هنجار، مقررات، ناموس، ضابطه قاعده قانون اساسی قانون مدنی، قانون تجارت، قانون مالیاتها، قانون تعزیرات، قانونق
قانون شرعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات شرع، فقه، الهیات، سنت، حدیث موضوعات فقه: قضا، قصاص، روابط رعایا و حکام، ارث، ازدواج، طلاق اصول فقه، احکام، احکام اولیه، احکام ثانویه اعاده، استح
قانون را شکستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات کستن، کار خلاف قانونانجام دادن، قانون را زیر پا گذاشتن، خلاف کردن، مرتکب جرم شدن، رشوه دادن، حقنداشتن، نادرست بودن، گناهکار بودن
خلاف قانون بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات لاف قانون بودن، غیر قانونیت، اشکالقانونی، کار خلاف قانون، کار خلاف قاعده، محرمات رأی غلط، سوءقضاوت، عدم تشخیص بیقاعدگی، بینظمی، هرجومرج، بطلا
مجری قانونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ون، قانونگزار، وزیردادگستری، رییس قوۀ قضاییه، قاضی، پلیس قضایی، منصب دادگاه صحرایی، دادگاه نظامی، دادگاه اجرائیات
قانونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ین، مجموعۀقوانین، حقوق، آیین، یاسا، هنجار، مقررات، ناموس، ضابطه قاعده قانون اساسی قانون مدنی، قانون تجارت، قانون مالیاتها، قانون تعزیرات، قانونق
چیز ثابتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر رامگاه، اثاثه، قید، بنا، نهاد، بنیاد، شالوده، رُکن، اساس، پایه، بُن، ریشه، ستون، عمود، قانون، قاعده
قانون شرعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات شرع، فقه، الهیات، سنت، حدیث موضوعات فقه: قضا، قصاص، روابط رعایا و حکام، ارث، ازدواج، طلاق اصول فقه، احکام، احکام اولیه، احکام ثانویه اعاده، استح
قانون را شکستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات کستن، کار خلاف قانونانجام دادن، قانون را زیر پا گذاشتن، خلاف کردن، مرتکب جرم شدن، رشوه دادن، حقنداشتن، نادرست بودن، گناهکار بودن
خلاف قانون بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات لاف قانون بودن، غیر قانونیت، اشکالقانونی، کار خلاف قانون، کار خلاف قاعده، محرمات رأی غلط، سوءقضاوت، عدم تشخیص بیقاعدگی، بینظمی، هرجومرج، بطلا