قصدکردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] قصدکرده، درفکر، مصمم هدفمند، باهدف، راغب، عازم، آرزومند، مایل متعمد
قصدکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی قصدکردن، قصد داشتن، عمدداشتن، غرض داشتن درنظر داشتن، خیالداشتن عمدی درکار بودن آمدن، تصمیم داشتن، برآن بودن، آهنگِ کسی(چیزی) کردن (داشتن)، آه
قصدکردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] قصدکرده، درفکر، مصمم هدفمند، باهدف، راغب، عازم، آرزومند، مایل متعمد
قصدکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی قصدکردن، قصد داشتن، عمدداشتن، غرض داشتن درنظر داشتن، خیالداشتن عمدی درکار بودن آمدن، تصمیم داشتن، برآن بودن، آهنگِ کسی(چیزی) کردن (داشتن)، آه
پیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط اصد، چاپار، نامهبر، کبوتر قاصد مژدهرسان، مژدهدهنده مأمور پست، پستچی، ارتباطات پستی، شخص حملکننده پیامرسان، (یاهو)مسنجر
مختارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ر، صاحباختیار، آزاد(حُرّ) مصمم، خودرأی، مستبد، انتخابکننده، قصدکرده
جهتدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت جهتدار، نشانهگرفته، مایل، متمایل، دارای هدف شمالی، جنوبی، غربی، شرقی یکطرفه، دوطرفه، مختلفالجهت قصدکرده