قاتلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دم قاتل، آدمکش، جانی، مردمکش، بدکار آدمخوار دژخیم، جلاد، مجازاتکننده سلاخ ضارب ◄ اذیتکن
قاتلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دم قاتل، آدمکش، جانی، مردمکش، بدکار آدمخوار دژخیم، جلاد، مجازاتکننده سلاخ ضارب ◄ اذیتکن
بدن انسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، تن، پیکر، آغوش، ارگانیسم، هیکل، قواره، اندام، قدوقواره، بالا، قدوبالا، قدوقامت جان، روح کالبدشناسی، علوم پزشکی، اندام، ماهیچه، مفصل، عضله قامت
همراهانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ان، منضمات، متعلقات، ملحقات اسباب، لوازم یدکی، لوازم [◄ وسیله، ابزار 630] الحاقات، افزودهشدهها، پیوست، ضمیمه، الحاقیه، مایتعلقبه، متمم صفت، صفت قا
عارضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ض، عین، شیء، پدیده، محسوسات، عرض، شکل، امتداد ظاهر، نقش، صورت، بیرون غیرباطنی بودن، عارضی بودن، خارجی بودن، عینیت متعالی بودن، ماورا بودن، برتری دیگ
دارای جوهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ی جوهر، قائم بهذات، ذاتی، فطری، اساسی، شخصی، فردی، باطنی، ژنتیک اصلی، واقعی، عینی، اوبژکتیف، طبیعی، جسمی، پدیدهای، فیزیکی، مادی جامد، سفت، محکم، م