الفبا: الف ب پ ت ث ج ...فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ا: الف ب پ ت ث ج ...، ابجد هوز حطی ...، آلفا بتا گاما دلتا ... آ، آی با کلاه، ...
ردیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ف، مقام، جا، رتبه، مرتبه، پایه، مکان، درجه قطار، صف▼، سری▼ ارزش، قیمت، پایه، ارج، قدر، مکان منزلت، ارج، جاه، بزرگواری، لیاقت، عظمت، جلال، شوکت، ا
متوقف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ف کردن، ایست دادن، راه رابستن آچمز کردن جلوگیری کردن، نگاه داشتن، بازداشتن وقفه ایجاد کردن ◄ متوقف کردن ازحرکت بازداشتن، متوقف کردن
درشُرُفِ وقوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر فِ وقوع، قریبالوقوع، درراه، مقدّر، پیشگویی شده، پیشبینی شده، درشُرُف، آینده، آمادۀ ارائه، آتی 124 نزدیک، نزدیکشونده حتمی، ناچار، ناگزیر، اجتناب
چیز ضعیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ف، حیوان ضعیف، مور، مورچه، گنجشک، تولهسگ چیز نازک(باریک) ◄ باریکی، کاغذ (بهضخامت کاغذ)، ورق، پوست پیاز چیز شکننده ◄ شکنندگی
ضعیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ف، بی رمق، زار، نزار، نحیف، سست، بیمارگونه، مسکین مانده، درمانده، افتاده، بیچاره، خوار و خفیف، افتان و خیزان ملایم، ظریف، نازک▼ بیعرضه، بیدستوپا،